زنده یاد زهرا دانشمایه

ازراست به چپ: زنده یاد زهرا دانشمایه ، زنده یادداریوش مصدق ، احمدفرجی ، استاد حشمت الله اسحاقی و جمعی از دوستان

زنده یاد زهرا دانشمایه

آشنایی

       در دومین مجمع زبان وادبیات فارسی و در  شب شعر و موسیقی که در فضای روحانی و باصفای حافظیه  برپا شده بود ،  شعرش به دلم نشست و دانستم که در  همسایگی ما زندگی می کند ، باب آشنایی و دوستی آغاز شد . – بعدها هم  در مجمع زبان وادبیات فارسی در یزد واراک و همچنین در سفری به یاد ماندنی به عتبات عالیات توفیق این همسفری با من بود - .

 حاصل این دوستی و همدلی و همراهی استاد حشمت الله اسحاقی موجب  راه اندازی اولین انجمن ادبی شهرستان شهریار در اندیشه شد  و هرهفته چهارشنبه ها ؛ مجالی برای شعر خوانی و  گوش دادن به  شعر دوستان شد  وهمین جمع  بعدها باهم عضو شورای شعر وادب اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان شدیم

از ویژگی ها :  

. از ویژگی های منحصر به فرد زنده یاد زهرا دانشمایه ، مشرب عرفانی وی و  عشق و ارادت بی حدش به مولی الموحدین حضرت علی (ع) بود که در جای جای سروده هایش این عشق ودلدادگی هویداست .

آغاز وپایان زندگی

 زنده یاد زهرا دانشمایه در سال 1329متولد و نزدیک به سی سال عمر شریفش ، صرف تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم گردید . تا اینکه اردیبهشت سال 1384 درسفری به اتفاق همسرش زنده یاد  «داریوش مصدق» و دخترشان  «بهار»  درتصادفی تا دیار دوست پرواز کردند . روحشان شاد .... 

سروده ای از وی :
علی«ع»، آن شاهکار آفرینش
علی، الگوی بی همتای بینش
علی، دریای مواجی است از علم
علی، چون دُر نایابی است در حلم
علی را، مایه از عشق خدایی است
علی مولود ملک آشنایی است
علی همگام در معراج احمد
علی آیینه ی دین محمد«ص»
علی را آشنا، دشت غدیر است
که در برج ولایت، بی نظیر است
محمد گر بود شیر فضیلت
علی بابی است بر دنیای حکمت
خدا را در علی، تفسیر باید
علی ر
ا با خدا تصویر باید
سخاوت را علی تفسیر و معناست
مشایخ را، علی شایسته مولاست
علی،مولای بی همتاست «دانش»
که جایش مسند دل هاست«دانش»

دو سوگ سروده به یادزهرا دانشمایه :

1-از استاد حشمت الله اسحاقی

دفتر شعر وادب را، پایه رفت

عشق را ، صادق ترین همسایه ، رفت

گرچه دشوار است باور کردنش

از جهان « زهرای دانشمایه » رفت  

2-احمدفرجی

روسری سپید

گم شد شبی میان آینه ها ، روسری سپید

رقصید در سماع خدا ، روسری سپید

بی ادعاترین مرید طریقت ، مراد عشق

سرمست از سبوی وفا ، روسری سپید

دنیا برای او قفسی سرد وتیره بود

شد چون پرنده ها ی رها ، روسری سپید

بشکن سکوت تلخ مرا ، یا علی بگو

شاعرترین سرود ولا ، روسری سپید

دلتنگ لحظه های غزل خوانی توام

شعری بخوان به خاطر ما ، روسری سپید

سر برده ام به دامن غم تا که نشنوی

آواز گریه های مرا ، روسری سپید

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد