دوشعر عاشورایی در حال وهوای این روزها: امید نقوی، احمد فرجی

۱-سروده ای از استاد امید نقوی 

هنوز چشم تبرها به ریشه ات ابریست
هزار سال گذشته است و بیشه ات ابریست

مگر قبیله به قاف تو می رود که هنوز
نوای قافله ی عشق پیشه ات ابریست
...
بگو به خاطر عشق کدام شیرین است
که اینچنین سر پر شور تیشه ات ابریست

صدای تار گره خورده در گلویم را
ببار ابر تماشا؛ که شیشه ات ابریست

***
تو رفته ای و به تصریح آخرین اخبار
هوای خاطر ما تا همیشه ات ابریست 
 
2-سروده ای از احمد فرجی

از تو بوی عشق دازد لحظه های عاشقی

در شب سجاده ها ، سوز دعای عاشقی

می بری تا ساحل آرام باورهای سرخ

کشتی ایمان ما را ، ناخدای عاشقی

دل به شوقت می زند پر تا فرات تشنگی

چون کبوترهای عاشق ، در هوای عاشقی

تشنه از هستی گذشتن اتفاقی ساده نیست

تا نگردی مست از جام ولای عاشقی

رسم مردان خدا این است در آیین عشق

جان سپردن با لبی عطشان به پای عاشقی

می نشینم در کنار درد ، تا ظهر عطش

تا بخوانم نکته ها از آشنای عاشقی

زندگی یک جرعه از جام خدا نوشیدن است

این بود رمز بقا در کربلای عاشقی


                                                       

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد