معرفی دایره المعارف شهرستان شهریار 

پس از چاپ کتاب « شهریار سرزمینی ایستاده در رهگذار تاریخ » ، جلداول دایره المعارف شهرستان شهریار پس از سال ها تحقیق و بررسی توسط اینجانب احمد فرجی با عنوان « گام به گام با تاریخ » در 532 صفحه و سیصد سند و تصویر رنگی ، تمام رنگی ، ناشر انتشارات لاهیجی ، نوبت اول چاپ 1395 با طراحی روی جلد و صفحه آرایی استاد سید محمد رفیق به قیمت 500000ریال به چاپ رسید و پس از رونمایی در اختیار علاقه مندان به تاریخ شهرستان شهریار قرار خواهد گرفت 

این دایره المعارف شامل بخش های زیر می باشد :

فصل اول : پیش از تاریخ تا ساسانیان 

شامل :

1-پیش از تاریخ

2-ساسانیان

فصل دوم : شهریار از جمله اعراب تا عصر نادرشاه افشار 

شامل :

1-شهریار در عصر حمله اعراب ، امویان وعباسیان ، ولایتعهدی آقا امام رضا (ع) و هجرت امامزادگان 

2-شهریار در عصر سلجوقیان

3-شهریار در عصر تیمور و جانشینان او

4-شهریار در عصر کارکیائیان ( کارکیا میرزا علی )

5-شهریار در عصر جلایریان 

6-شهریار در عصر صفویه

7-شهریار در حمله افغان ها

8-شهریار در عصر نادر شاه افشار 

فصل سوم : شهریار از عصر قاجار تا پایان حکومت پهلوی 

شامل :

بخش اول : 

الف : عصر قاجار

ب: انقلاب مشروطه ، جنگ بادامک و فتح تهران

ج : جنگ جهانی و قحطی

بخش دوم :

الف : پهلوی اول 

ب : پهلوی دوم 

فصل چهارم : شهریار از سال 1357 تاکنون

شامل :

بخش اول : تغییرات ، تقسیمات ، جمعیت ، ائمه محترم جمعه ، نمایندگان دوره اول تا دهم مجلس شورای اسلامی  ، فرمانداران و بخشداران 

بخش دوم : اقتصاد شهرستان

بخش سوم : آب و هوا

بخش چهارم : تعلیم و تربیت

بخش پنجم : بهداشت و درمان

بخش ششم : دفاع مقدس 

الف : شهریار در دفاع مقدس 

ب : سرداران شهید 

ج : معرفی اولین شهدای گرانقدر شهرستان ، تعداد یاز جانبازان و آزادگان و رزمندگان 

د: پدران ومادران آسمانی 

بخش هفتم : فرهنگ وهنر

الف : انجمن های ادبی و هنری شهرستان

ب:کتاب شناسی شهرستان

ج : نویسندگان ، شاعران 

د : هنرمندان

ه : آشنایی با تعدادی از تلاشگران در تمامی عرصه های اجتماعی و ...

آداب و رسوم شهرستان 

الف : مذهبی 

د : اجتماعی 

ده سند تاریخی 

پی نوشت

فهرست منابع و ماخذ 

دیدار شاه قلی باباتکلو با پانزده هزار نفر از صوفیان تکلو (تکه ایلی ) با شاه اسماعیل اول  صفوی درشهریار ( سال 917هجری قمری)

شاه قلی باباتکلو ازولایت منتشا (آسیای صغیر) وتکه وگرمیان(خراسان) با فرقه ای ازصوفیان برای ملحق شدن به شاه اسماعیل صفوی به سمت آذربایجان حرکت کردند ، درراه با حاکمان ولایات مسیر درگیر شده ودرجنگ با آنان به پیروزی می رسند واموال بسیاری غارت می کنند ودرنهایت  به سمت ارزنجان (آذربایجان ) حرکت می کنند .

« قاضی احمد بن حسین منشی » درکتاب « خلاصه التواریخ قمی » شرح این واقعه را به شرح زیر آورده است :

    « ...درآن حوالی شنیدند که فوجی عظیم از تجار با متاع واموال بسیار از تبریز متوجه روم اند . قوت طامعه ایشان درحرکت آمده ، اموال ایشان را غارت نموده واز آنجا متوجه درگاه شاه جم جاده[ شاه اسماعیل صفوی ] شدند.

درآن حین خاقان ظفر قرین از فتح ممالک خراسان معاودت نموده ودرشهریار ری نزول داشتند که صوفیان تکلو به موکب همایون ملحق شدند . خاقان صاحب قران سرداران ایشان رابنا بر قتل تجار به قتل رسانیده[ رسانیدند] ، سایر آن طایفه را بر[به] امرا قسمت نموده ملازم ساخت»

ماخذ: دایره المعارف شهرستان شهریار ، شهریاردرعصر صفوی ، احمدفرجی

« سید مجدالدین محمد بن ابیطالب الحسینی » هم در کتاب «زینت المجالس » شرح این واقعه را اینگونه آورده است :

«...درخریف [ پاییز سال 927ه.ف ] این سال عازم عراق شدند وچون شهریار ، منزل مبارک همایون شد قریب پانزده هزار کس از طائفه ء تکلو که درروم خروج کرده بودند با امرای  روم مکررا جنگ کرده ، غالب آمده وبسیاری از محال روم غارت کرده ، قریب پانصد کس از تجار را درحدود آذربایجان به قتل درآورده ومال های ایشان را تاراج کرده به عزم زمین بوس دراین وقت سرافراز گشتند . حسب الفرمان همایون سردارایشان را به واسطه ء حرکات شنیعه که از ایشان صدور یافته بود سیاست فرمودند ودیگران را بر امراء قسمت کرده ، ملازم ساختند..» (6)

دستور شاه ولایت صفی ثانی به طهمورث بیگ داروغه شهریار درسال 1077هجری قمری

منصب داروغه درعصر صفوی

[داروغه ودیگر منصبانی هم چون داروغه دفترخانه ، داروغه فراش خانه و... ، به رغم تعلق به مناصب میانی ، نقش بسیار مهمی درامور انتظامی وتامین امنیت جامعه عصر صفوی وامورقضایی آن برعهده داشتند وباتوجه به  فقدان مرز رسمی بین مناصب ومشاغل وتغییر وتحولات قدرت گاه به عنوان  سفیر، مشاور، جمع کننده مالیات ، سرکوب کننده شورش ها و...، درهردوحوزه کشوری ولشکری وغیرآن ، به ایفای نقش می پرداختند واین تکثر وتنوع وظایف جایگاه سیاسی واجتماعی بالایی رابرای آنان رقم می زد . هرچند این منصب مربوط به دوره قبل از صفویه است ولی دراین زمان به اوج قدرت خود رسیده است .باافول قدرت صفویان ازاهمیت داروغه نیز کاسته شد ، تا جایی که دراواخر قاجارقدرت خود را به نفع مناصب دیگری هم چون کلانتر از دست داد.] .

و با توجه به اهمیت نقش داروغه ، دراین فرمان شاه صفی ثانی مستقیما به طهمورث بیگ داروغه ی شهریار دستور وصول طلب ورثه ی میرشاه مین باشی ازرعایای کن وسولقان راصادرکرده است . خلاصه فرمان به شرح زیر می باشد

دستوربه طهمورث بیگ داروغه الکا شهریار درمورد وصول طلب ورثه میر شاه مین باشی از رعایای کن وسولقان ودرپایان فرمان تقاضای ورثه مزبور از شاه  درباره ء پی گیری این امر . 

(متن سند موجود است ) 

ماخذ: دایره المعارف شهرستان شهریار ، شهریار درعصر صفوی ، احمدفرجی

الف : احکام وفرمان ها :

1-حکم کلانتری شهریاربه منشی بوداق  قزوینی توسط بهرام میرزا ( دهم هجری)

[درعهد صفویه ، عنوان ماموری که کدخدایان محله هاوریش سفیدان اصناف رابامشورت مردم ، تعیین می کردند ودرتوزیع مالیات وسرشکن کردن عوارض بین اصناف وکسبه نظارت داشت . رسیدگی به شکایات رعایا ورفع ظلم اقویا ازآنها نیز ازوظایف او بود .نقیب نیززیرنظر او قرارداشت وبه منزله نائب کلانتر به شمار می آمد .فرهنگ جامع تاریخ ایران ، عباس قدیانی ، ج2 ، ص 697-]

بهرام میرزا ( تولد923ه-مرگ959ق)  )  فرزند شاه اسماعیل صفوی و برادر تنی شاه طهماسب بود. در سال  943 ق به حکومت گیلان برگزیده شد وبراثر ناتوانی در حل اختلافات محلی ، ادارة امور و دستگیری کیاخور کیاطالقانی ، وکیل کارکیا سلطان حسن که نزد مردم اعتبار داشت ، به شورش اهالی منجر شد و او ناگزیر به قزوین گریخت .درسال (955ق) وی حاکم همدان شد . القاص میرزا با جنگهای نامنظم به داخل ایران نفوذ کرد و در همدان زنان و فرزندان بهرام میرزا را به اسارت گرفت و با خود به بغداد برد، امّا در آنجا آنان را آزاد کرد و به نزد شاه طهماسب فرستاد .

درکتاب « جواهرالاخبار» منشی بوداق قزوینی ( متولد 916ق) شرح دریافت حکم کلانتری خودرا از بهرام میرزا ،  به شرح زیر آورده است :

«...چون به قزوین آمدم ، بهرام میرزا ازگیلان بیرون آمده بود ، ومنشی اوراکشته بودند ، مرامنشی کرد .مدت چهارده سال درآن منصب بودم ، ومصاحبت وموانست من به جایی رسید که شب وروز درمنزل میرزا به سر می بردم .روز درخدمت و شب درزیر پا خواب می کردم ، تاچهل روز ویک ماه روی زن وفرزند نمی دیدم . کاربه جایی رسید که خواجه عنایت الله وزیر ازروی حسد وحقد خلافی چند درباب فقیر گفت ونواب اعلی غضب کرد گرفتند ، سیصد تومان[ به رسم ] ترجمان از فقیر بازیافت شد ، و صد تومان دیگر تحصیلدار ، وخدمت ارکان دولت تاحیات باقی ماند.

مدت شش ماه درکنج عزلت ونامرادی نشستم واوقات به کتابت مصحف گذشت .نواب اعلی برسر مهرافتاده کلانتری ساوج بلاغ وشهریار وفشگل دره با پنجاه تومان مقرر رسم شد

   سه سال بدین مهم شروع داشتم ، تاوقتی که محمدخان از هرات خلعت وخرجی فرستاد وطلب کرد ، از روی میل به هرات راهی شدم . در سبزوار آقا کمالی وزیر کل خراسان واقف گشت که فقیر به هرات می روم ، آمد ومرا خواهی نخواهی نگه داشت ، و مهمات وزارت وممیزی بسطام و بیارجمند رجوع کرد. مدت چهارسال درآن مهم بودم . بعد ازآن وزارت وممیزی تربت خراسان رجوع کرد که فراغت وراحت ، خوب دراین عشرت آباد دیدم...»  

ماخذ: دایره المعارف شهرستان شهریار ، شهریاردرعصر صفوی ، احمدفرجی

  کتاب شناسی شهرستان

   این کتاب ها  با محوریت شهرستان به چاپ رسیده اند و با توجه به موضوعات آن دسته بندی شده  و  می توانند مرجعی مناسب و قابل اعتماد برای محققین و پژوهشگران در موضوعات خود قرار گیرند:  

الف :  حوزه شهریار شناسی :

1-کتاب سبز شهریار ، راهنمای اطلاعات شهرستان شهریار

   این کتاب توسط « احمد بزلی » و « غلامرضا افشار » توسط نشر قلمزن در سال  1379 به چاپ رسیده است .

2-شهریار ، سرزمینی ایستاده دررهگذارتاریخ

   این کتاب توسط آقای محمد هژبری و احمد فرجی بطور مشترک در بهار 1385 و در111 صفحه و توسط انتشارات فراز اندیش سبز در 3000جلد به قیمت 1600تومان به چاپ رسیده است . این کتاب شامل یک مقدمه و  پنج بخش شامل آشنایی و معرفی اجمالی شهرستان شهریار ، دیرینه شناسی و سابقه تاریخی ، جغرافیای سیاسی و جمعیتی شهرستان ، دین و اقوام و آداب و رسوم ، شعر وادب شهرستان  می باشد .

ب : کتاب شناسی شهرستان شهریار

ین کتاب توسط سرکارخانم زهره فتحی در342صفحه ودر1000 توسط انتشارات طلیه در سال 1385به چاپ رسیده است .

ج: آلبوم عکس چهره های فرهنگی –هنری

1-    شهرمن ، جلداول ، چهره ها ی فرهنگی هنری شهریار

    این مجموعه در 185 صفحه و شامل  160تصویر از79 نفر از چهره های فرهنگی هنری شهرستان شهریار در سال 1387 پس از مطالعه و شناسایی توسط استاد محمد تاجیک تصویربرداری  و توسط چاپ ابیانه به چاپ رسیده است .

د : مجموعه های شعر (عناوین این مجموعه ها درقسمت سوم همین بخش آورده شده است )

ه : دفاع مقدس

1 -فرزند اسمان ، خاطرات خلبان  شهید محمد سبز آبادی ، گردآوری حمید شیخ زاده ، انتشارات عباسی ، 1390

2-عرشیان به خط ، خاطرات جانباز محمدحسن شهرکی ، تهیه کننده عباس عابد ، ناشر انتشارات نبوی ، باهمکاری بنیادحفظ آثار وارزش های دفاع مقدس ، زمستان 92

3-خاطرات محسن /خاطرات شهید محسن مومنی / ناشر موسسه انتشارات نبوی /باهمکاری بنیادحفظ آثار وارزش های دفاع مقدس اداره جنوب غرب استان تهران (شهریار ) ، زمستان 90

4-ریشه ها :

آلبوم عکس پدران ومادران 2شهید شهرستان شهریار . بخش پایانی این مجموعه به تصاویر همسرو فرزندان گرانقدر سرداران شهرستان شهریار سردار سیدمحمداینانلو ، سردار یدالله کلهر وسردار شهید حسن مداحی اختصاص دارد.این مجموعه توسط استادمحمد تاجیک در1000نسخه ودر 1393به چاپ رسیده است .   

2 : مجموعه های چاپ شده از شعر شاعران شهرستان شهریار :

1-مجموعه شعر «طلیعه » ، برگزیده شعر امروز شهریار

این کتاب  در 129صفحه و توسط شورای شعر و ادب اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان شهریار و کمک مالی شورای شهر و شهرداری ملارد  ودر 3000نسخه ودرتابستان سال 1381 توسط موسسه فرهنگی مذهبی ادیب به چاپ رسیده است و شامل   سروده های 39  نفر از شاعران شهرستان شهریار می باشد .

2-مجموعه ی شعر « اتفاق سبز » 

این کتاب در 204صفحه و توسط انتشارات لاهیجی توسط اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان شهریار ، در2000نسخه ودر سال 1384 به چاپ رسیده است و شامل  سروده های 57 نفر از شاعران شهرستان شهریار می باشد .

1-    مجموعه ی شعر « آشنایان ره عشق »

   این کتاب در 170 صفحه و توسط انتشارات لاهیجی توسط استاد حشمت الله اسحاقی و در 3000جلد و در سال 1385 به چاپ رسیده است  وشامل سروده های 47  نفر از شاعران شهرستان می باشد .

4-کتاب « بررسی شعردهه هشتاد اندیشه »

 این کتاب در اسفندماه 1390توسط انتشارات فصل پنجم در 1100نسخه و در 144صفحه به تلاش گروهی حشمت الله اسحاقی ، احمد فرجی ، امید نقوی و پروانه عزیزی از اعضای هیات موسس انجمن ادبی فرهنگ اندیشه  و باحمایت مالی شهرداری وشورای اسلامی شهراندیشه به چاپ رسیده است و شامل سروده های 24 شاعر ازشهرستان شهریار وشهراندیشه می باشد .

ماخذ: دایره المعارف شهرستان شهریار ، فصل فرهنگ وهنر ، کتاب شناسی شهرستان شهریار ، احمدفرجی

آیا شهرستان شهریار زلزله خیز است ؟

 بررسی زلزله خیزی شهرستان شهریار

شهرستان شهریار در منتهی الیه ضلع جنوبی سلسله جبال البرز مرکزی قرار دارد .منطقه البرز قسمتی از کمربندی کهزائی آلپ –هیمالیا می باشد که از فعال ترین کمربندهای  زلزله خیزی جهان است .البرزدارای پوسته ی شدیدا خرد شده بوده ودردوران های مختلف زمین شناسی ، شاهد فعالیت کهزائی عمده بوده است .عوارض ناشی ازادامه ی این حرکت ، تعدادزیادی گسل جوان وپرتکاپو ایجاد کرده است .جنبش های سریع طبقات زمین درامتداد این گسستگی ها ، توام بازمین لرزه های بزرگ می باشد که هرچند سال یک بار ، اتفاق می افتد و تلفات وخسارات زیادی برجای می گذارد. 

بررسی های لرزه زمین ساختی نشان می دهد علاوه بروجود گسل های بزرگی مانند گسل بزرگ شمال تهران وگسل های ری ( شمال ری –جنوب ری وکهریزک) درنزدیکی شهریار ، درداخل این شهرستان شهریارنیز ، گسل های بزرگی وجود دارد .نظیر گسل رباط کریم که 16 کیلومتر آن از شهریار می گذرد . گسل لرزه زائی باطول 13کیلومتر ، گسل کردان ، زون گسلی و گسل های چند شاخه که فاصله ی کمی از گسل کهریزک دارند .لرزه های ثبت شده دراین محدوده ، نیزاگرچه چندان بزرگ نمی باشند ، اما نشان دهنده ی فعال بودن منطقه ازنظر زمین ساختی وجنبا بودن گسل های آن می باشد .از آنجا که کانون یابی زمین لرزه ها دارای خطایی درحدود بیست کیلومتر است نمی توان اطمینان حاصل نمود که ، کانون هیچ یک اززلزله های بزرگی که در دراز نای تاریخ اتفاق افتاده دراین شهرستان نبوده است .

لرزه زمین ساخت شهرستان

جهت اطلاع خوانندگان عزیز بطور اجمال  گسل های اطراف شهریار وگسل های شهرستان شهریار به شرح زیر معرفی می شوند :

گسل های اطراف شهریار به ترتیب فاصله از قسمت مرکزی شهریار عبارت است :

1-راندگی شمال تهران (فاصله این گسل ازشهریار حدود 12 کیلومتر است )

2-گسل پورکان (فاصله راندگی ازشهریار ، حدود 19کیلومتر است )

3-گسل کهریزک (فاصله این گسل ازشهریار حدود19کیلومتر است )

4-گسل جنوب ری ( این گسله 21کیلومتر ازشهریار فاصله دراد )

5-گسل شمال ری

6-راندگی نیاوران ( درفاصله تقریبی 30کیلومتری شهریار)

7-راندگی داوودیه (درفاصله 42کیلومتری از مرکز شهریار )

8-گسل طالقان ( درفاصله تقریبی 50 کیلومتری ازشهریار)

9-گسل آراد ( درفاصله 38کیلومتری ازشهریار قرار دارد)

10- گسل فشاری مشاء –فشم ( درفاصله حدود 42 کیلومتری شهریار )

11-گسل اشتهارد (ازنوع راندگی و حدود 14 کیلومتر از شهریار فاصله دارد )

گسل های شهرستان شهریار

منطقه شهریار علاوه برگسل های بزرگی که درپیرامون خودارد ، دارای چندین گسل اصلی وفرعی نیز می باشد . بابررسی نقشه های گسل های استان تهران ، پایگاه ملی داده های علوم زمین و مطالعات صحرایی ، مشخص می شود که گسل های اصلی وفرعی بیشتربصورت انفرادی و دربعضی قسمت ها به صورت زون گسلی ، درگستره شهرستان پراکنده می باشند . البته این گسل ها به علت مدفون بودن درزیر رسوبات ابرفتی وقرارگرفتن درداخل مزارع ومحوطه های ساختمانی ، نمودسطحی زیادی ندارند .دربازدیدهای انجام شده ، تنها قسمتی ازیک گسل درسطح زمین قابل مشاهده بود .لازم به ذکراست که تاکنون نام خاصی به گسل های محلی شهریار اختصاص نیافته است ، بنابراین با نام مکانی که نزدیک آنها است معرفی خواهند شد ، این گسل ها عبارتند از :

گسل های اصلی ولرزه زا ( بیش از 10 کیلومتر)

1-گسل رباط کریم :

( این گسل راحدود 100کیلومتر معرفی کرده اند و گسل  معکوس احتمالی از روستای قبچاق شهرستان ملارد شروع می شود وحدود 16کیلومترآن از شهریار می گذرد )

2- گسل جنوب جارو :

این گسل درجنوب کوه جارو ، به ارتفاع 2050 متر ، قراردارد وازنزدیکی کوه کردها ، به ارتفاع 1798متر و از دهستان اخترآباد می گذرد ، به فاصله 2کیلومتری ازاین گسل ، گسل اصلی جارو به طور تقریبی 23کیلومترقرارگرفته که قسمتی ازآن دراخترآباد شهرستان ملارد است

3-گسل اصلی به طول سیزده کیلومتر :

( این گسل باراستای تقریبی شمالی-جنوبی ازنزدیکی مرکز شهریار واز ویره ، قاسم آباد و همدانک می گذرد ، درجنوب شهریار به رباط کریم می رسد وفاصله خیلی کمی ازانتهای گسل کهریزک که از اسلام شهر می گذرد دارد)

گسل های متوسط(  با طول بین دو تا ده کیلومتر)

1-گسل کردان

این گسل اصلی ازنوع معکوس وازقشلاق می گذرد .راستای این گسل ، شرقی –غربی و طول آن 8 کیلومتر است .این گسل در اخترآباد شهرستان ملارد قرار دارد

2-گسل اصلی چند شاخه

این زون گسلی حدود یک کیلومتر ازگسل بزرگ کهریزک فاصله دارد .قسمتی ازاین گسل در راستای شرقی-غربی و بطورتقریبی 8 کیلومتر از روستای اسکمان می گذرد ، شاخه ای ازاین گسل با طولی حدود 7 کیلومتر ازروستای الورد ونزدیکی دهشادپایین عبور می کند .شاخه دیگراین گسل به طول 6 کیلومتر در راستای تقریبی شمال-جنوب از نسیم شهر می گذرد .

3-گسل اصلی به طول 7 کیلومتر

این گسل از شاهد شهر ، روستای رامین ونزدیکی شهرک نورعبور می کند وبه گسل های فرعی چندی مربوط می باشد . وضعیت سطحی قسمتی از این گسل کاملا به چشم دیده می شود

گسل اصلی به طول تقریبی 7 کیلومتر  ، که به موازات گسل جنوب جارو ازدهستان بزرگ اختر آباد شهرستان ملارد می گذرد .

گسل اصلی که از نزدیکی غرب شهریار شروع شده ودرراستای غرب به شرق دوشاخه می شود وشاخه ای از آن به طول 5 کیلومتر ازروستای قره ترپاق دهستان اخترآباد عبور می کند 

ماخذ: دایره المعارف شهرستان شهریار ، احمدفرجی ، با استفاده و خلاصه ای از : « بررسی لرزه خیزی شهرستان شهریار و آسیب پذیری مدارس منطقه از دیدگاه لرزه با مطالعه موردی ، فرح مرادخانی ودکتربهرام عکاشه ، فصلنامه زمین ، سال ششم ، شماره 19، بهار1390

امروز بعدازظهر (شنبه 28شهریور) جهت گفتگو درباره دایره المعارف شهرستان شهریار که مراحل پایانی پژوهش خود را می گذراند ، برای دیدار مهندس مسعود رهنما شهردارمحترم شهرشهریار درمحل کارشان به اتفاق مهندس محمدرضا رهنما ، با توجه به تفکر اعتقاد به فرهنگ وکارهای فرهنگی ، به دیدارش رفتم . دغدغه های روزانه و خستگی قدری درنگاهش موج  می زد ، اما چهره ی خندان و متبسمش ، گواهی صادق بر تسلط ومهارت او بر کارهای جاری بود  ، بادقت  نوشته هایم را مرور کرد و حرف هایم را  شنید و با تبسمی از سر صداقت ،  خواهان مساعدت به من درجهت چاپ این مجموعه بااارزش شد .توجه و رصد امورفرهنگی او برایم لحظاتی بسیار دلنشین رارقم زد و  خوشحالم درکنار تمامی مسائل عمرانی شهری به این گستردگی و با هزاران معضل وگرفتاری ، شهردار شهری که من در آنجا زندگی می کنم ،  دغدغه ی فرهنگ دارد و دل به توسعه کارهای فرهنگی بسته است و این امر برایش امری مهم تلقی می گردد . وظیفه خوددانستم  از برخورد صادقانه و نگاه با محبت و دقت وی درانجام کارهای فرهنگی ، مراتب تقدیر وتشکر خود رااعلام  واز  درگاه خداوند منان ، برای این عزیز بزرگوار آرزوی موفقیت و سلامت داشته باشم  .  

همتم بدرقه ی راه کن ای طائر قدس 

که درازست ره مقصد و من نوسفرم 

بااحترام وادب / احمد فرجی

از راه می رسد ، شب دیدار آخر است 

مسجد ، قرار آخر دیدار حیدر است  

دریا دلی که کوه شکیبایی است وعلم 

او وارث رسالت و راه پیمبر است  

مردی که باغبان نهال امامت است  

دلداده  ای که عاشق زهرای اطهر است 

مردی که بی ولایت او هر عبادتی  

بی محتوا وناقص و بی اصل و ابتر است 

مردی که ذوالفقار عدالت به دست اوست 

لب تشنه ایم و اوست که ساقی کوثر است  

صد زخم بر تن او مانده از « احد » 

اما هنوز فاتح  « بدر» ست و « خیبر » ست  

+++ 

مسجد نرو ، بمان ، دلمان شور می زند 

امشب هوای کوفه پراز فتنه وشر است  

مردی که آشنای شب و چاه ونخل هاست  

در سجده بی قرار رسیدن به دلبر است   

وقتی که لب به نام خدا می گشاید او 

محراب ومسجد از نفس او معطر است  

مردی که شاه بیت غزل های عاشقی ست  

در خون فرق خویش سحرگه شناور است  

امشب یتیم کوفه به شوق رسیدنش  

چشم انتظار دیدن او ، چشم بر در است  

درماه پرفضیلت مهمانی خدا 

از داغ هجر اوست که چشمانمان تر است  

++ 

فردای بی « علی » پر از بغض بی کسی ست  

صبحی که بی « علی » ست ، یقین شام دیگر است . 

التماس دعا 

18/4/1394

دیروز ب(یکشنبه 14 تیرماه به  مناسبت روز قلم با جمع کثیری از اهل قلم ، نویسندگان وشاعران شهرستان شهریار ، مهمان فرماندار محترم شهرستان  جناب آقای دکتر سعید ناجی و  آقای علی اکبرسلیمانی ریاست محترم اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان بودیم ، جلسه بسیار خوبی بود ، تعدادی از اهالی اهل قلم  مطالب خودرابا فرمانداردرمیان گذاشتند. از دیدار بسیاری ازعزیزاین که مدت هابود توفیق دیدارشان نصیبم نشده بود بسیار لذت بردم  

متن تقدیر نامه ای که درجلسه به تمام نویسندگان هدیه شد (البته اشتباه نشود هدیه جلسه هم همین تقدیرنامه بود ) رابرایتان آورده ام ، دلیلش را خودتان پیدا کنید :  

نون والقلم ومایسطرون 

لوح سپاس  

ارجمند گرامی جناب آقای ...  

« نویسندگان » قاصدان امین وراویان صدیق آگاهی اندکه بی قرار درمدار رویدادها می کاوند تاجان های تشنه دانستن را سیراب کنند.  

« اهل قلم » طلایه داران راستین خدمت به توسعه وپیشرفت این سرزمین اند که همواره باتلاش وافر ، جهان پیرامون خویش راباصداقت ومعنویت درهم آمیخته اند ، تا آنچه عرضه می دارند ارزش خدایی به خود گیرد. 

بدینوسیله 14تیر روز « قلم » رابه شما که ازتلاشگران این عرصه اید تبریک کفته و آرزومندیم تحت توجهات حضرت ولی عصر (عج) وزعامت رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی ) با همراهی وهمدلی با سیاست ها وبرنامه های دولت تدبیر وامید ، همواره موفق  وپیروز باشید . 

علی اکبرسلیمانی : رئیس اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان شهریار 

سعید ناجی : فرماندار شهرستان شهریار

دیروز ب(یکشنبه 14 تیرماه به  مناسبت روز قلم با جمع کثیری از اهل قلم ، نویسندگان وشاعران شهرستان شهریار ، مهمان فرماندار محترم شهرستان  جناب آقای دکتر سعید ناجی و  آقای علی اکبرسلیمانی ریاست محترم اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان بودیم ، جلسه بسیار خوبی بود ، تعدادی از اهالی اهل قلم  مطالب خودرابا فرمانداردرمیان گذاشتند. از دیدار بسیاری ازعزیزاین که مدت هابود توفیق دیدارشان نصیبم نشده بود بسیار لذت بردم  

متن تقدیر نامه ای که درجلسه به تمام نویسندگان هدیه شد (البته اشتباه نشود هدیه جلسه هم همین تقدیرنامه بود ) رابرایتان آورده ام ، دلیلش را خودتان پیدا کنید :  

نون والقلم ومایسطرون 

لوح سپاس  

ارجمند گرامی جناب آقای ...  

« نویسندگان » قاصدان امین وراویان صدیق آگاهی اندکه بی قرار درمدار رویدادها می کاوند تاجان های تشنه دانستن را سیراب کنند.  

« اهل قلم » طلایه داران راستین خدمت به توسعه وپیشرفت این سرزمین اند که همواره باتلاش وافر ، جهان پیرامون خویش راباصداقت ومعنویت درهم آمیخته اند ، تا آنچه عرضه می دارند ارزش خدایی به خود گیرد. 

بدینوسیله 14تیر روز « قلم » رابه شما که ازتلاشگران این عرصه اید تبریک کفته و آرزومندیم تحت توجهات حضرت ولی عصر (عج) وزعامت رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی ) با همراهی وهمدلی با سیاست ها وبرنامه های دولت تدبیر وامید ، همواره موفق  وپیروز باشید . 

علی اکبرسلیمانی : رئیس اداره فرهنگ وارشاد اسلامی شهرستان شهریار 

سعید ناجی : فرماندار شهرستان شهریار

سکوت

24/6/93

نفس می کشم در هوای سکوت

قدم می زنم لابلای سکوت 

پر از تاول سرد فریادهاست

لب زخمی بی صدای سکوت

درین بغض های مکرر گرفت

همه لحظه هایم عزای سکوت

صدا کن مرا تا که در ذهن شب

بماند فقط رد پای سکوت

دعا کن برایم مگر بشکند

تب واژه در انتهای سکوت

بیا رد شو ای دوست ، تا بگذرد

نسیم تو در کوچه های سکوت .

شعرگفتن بهانه می خواهد / کاش می شد بهانه ام باشی

در بهاری که می رسد از راه / شور وحال ترانه ام باشی .

سفره ی هفت سین شعرم را / واژه واژه به یاد تو چیدم

در خیالم  کنار آیینه / بنشین  تا   بهانه ام باشی

مثل مرغی مهاجرم ، امّا /  درعبور از تمام طوفان ها

می کشم پر ، امید من این است / دررسیدن ، تو لانه ام باشی .

در جهانی پر از هیاهوها / لحظه های همیشه تکراری

شور آواز نغمه ای دلکش / در سکوت شبانه ام باشی .

سال ها یی که بی صدا رفتند /  عزمشان در شکستن ما بود

در غم و حسرت شکستن ها / مرهم زخم شانه ام باشی

درشب بی قرار دلتنگی  / خیس از اشک ، آرزو کردم

مثل شمعی تو  روشنی بخش / خلوت شاعرانه ام باشی

قریه علیشاه(علیشاه عوض) لشگرگاه علیقلی خان برادر آقا محمدشاه وعموی فتح علی شاه (سال1212ه) برای تصرف طهران وتخت پادشاهی (1176ش)

درسال 1212هجری قمری آقا محمد خان کشته شد درناسخ التواریخ تحت عنوان وقایع سال 1212ه.ق وذکرطلوع اختردولت شاهنشاه ایران فتح علی شاه قاجار وخودسری علیقلی خان برادر آقا محمدشاه درهوای سلطنت  ضمن توصیف اتفاقاتی که پس ازکشته شدن آقامحمدخان اتفاق افتاده است ، به علیقلی خان برادر آقا محمد شاه اشاره به شرح زیر اشاره می کند.لازم به یادآوری ست که بعدازاین واقعه وبه حکومت رسیدن فتح علی شاه قاجار وی  توسط عمویش (فتح علی شاه) نابینا می شود :

«علیقی خان برادرآقا محمد شاه نیزچون قتل برادر را بشنید سپاهی که با اوبودبرداشت وازایروان بیرون شده ، ازراه خوی ومراغه وتبریز به عراق آمده درقریه علیشاه[ علیشاه عوض] که ازمحال شهریار ، 5فرسنگی طهران ، است لشکر گاه کردودرضمیرداشت که به جای برادر صاحب تاج و کمر گردد»  

دایره المعارف شهریار-احمدفرجی- عصرقاجار  

یادآوری : 

دوستان بزرگوارم خصوصا بابک جان که ازوجه تسمیه نام علیشاه عوض سوال کرده بودند ، درسندی که متن آن راازناسخ التواریخ آورده ام درآن به جای علیشاه عوض ، به علیشاه اشاره شده است این بی حکمت نیست و  من هنوز سندی پیدانکرده ام قبل از این تاریخ که درآن نام علیشاه عوض به شکل امروزی ذکر شده باشد ؛ اگر جستجوهایم به نتیجه نرسید قطعا ارتباط این دو راباهم خواهم آورد.

یک سندتاریخی به خط خورشید کلاه خانم دختر عباس میرزا نائب السلطنه

درخواست برقراری مستمری واسترداد قریه دربلوک شهریار

این سندتاریخی مربوط به  خورشید ، کلاه خانم قاجاردختر عباس میرزا نایب السلطنه(نوه فتح عالی شاه قاجار و عمّه ناصرالدین شاه) وهمسر اللهیارخان آصف الدوله دولو است که آنرا برای ناصرالدین شاه نوشته است . خورشید خانم ازآصف الدوله صاحب فرزندانی شد که معروفترین آنها محمد حسن خان سالار بود که دراواخر سلطنت محمد شاه درخراسان بدعوی پادشاهی برخواست ودراوایل پادشاهی ناصرالدّین شاه وصدرات امیر کبیر یکی از نیرومندترین مدّعیان ومعارضان  مقام سلطنت بود    

در سال 1266هجری قمری(دومین سال سلطنت ناصرالدین شاه ) که شهرمشهدبه تصرف  قوای مرکز درآمد ومحمدحسنخان سالار( پسرخورشیدکلاه خانم) باپسر جوانش قهرمان خان به قتل رسیدند ، خانواده آنها رابه پایتخت منتقل شدند و میرزا تقی خان امیرکبیر که نسبت به خاندان آصٌف الدوله سختگیری شدیدتری رااعمال می کرد ،  پس از آنکه علیرغم وساطت سفرای روسی وانگلیسی،  محمدعلی خان بیگلربیگی پسر دیگر آصف رادرتهران به قتل رساندودستور مصادره املاک وتخریب خانه های آنها وهم چنین قطع مستمری ومواجب اعضا خانواده آصف  راصادروبه مرحله اجرادراورد خورشید کلاه خانم که از لحاظ حسب ونسب برجسته ترین زن دربار ایران بود وتابرگشت کارپسرش درنهایت ناز ونعمت بسربرده برد دراین نامه وضع پریشان خود رابه عرض شاه جوان رسانیده وبرقراری مستمری و استرداد ده شخصی خود را در شهریار از او خواست کرده است.                                                                                          

به متن عریضه توجه کنید:

الف: نامه خورشید کلاه خانم به ناصرالدین شاه  

قربان خاکپای مبارکت شوم

درباب مستمری کمینه برقرارفرمودید ازدولت قبله عالم کل ایران گذران میکنند هرکسی بقدرخود مستمری داردمگراین کمینه-استدعادارم مثل سایرهمقطاران باین کمینه هم مواجبی برقرار نمائید بطوری گذران بشود.قربانت شوم

درباب ده کمینه هم حکمی بفرمائید که بدهندمعاش وگذران لقمه نونی بشود بسرمبارک قبله عالم مفلوکی ازحدگذشته است- دست من گیر که بیچاره گی از حدبگذشت- ازمروت قبله عالم دوراست که بما به این تور(طور) بدبگذرد وراضی بشوند وبدگذرانی کمینه ، استدعا دارم حکمی دراین باب بفرمائید فدایت شوم « بخاکپای توکانهم عظیم سوگند است که این داخل دهات آصف الدوله نیست این ده راخودم چندسال پیش ازاین ، ازشاهزاده میرزا نبی خان خریده ام همه میدانند مال خالص خودم است دیگرصاحب اختیارید ان شاءالله التفات (الطفات) فرموده خواهید بخشید که به آسوده گی بدعای عمردولت پادشاه مشغول باشم

ناصرالدین شاه ازمطالعه نامه عمه جان ظاهرا متاثّرشده ودرحاشیه آن با خط خود چنین نوشته است:  

درباب مواجب شمافردا بامیر نظام میگویم قراری بگذارد که انشاءالله بدنگذرد درباب ده هم اگر مال آصف واولاد آصف نباشد چه مضایقه می گویم اینرا هم برسند تامعلوم شود

عجیب اینکه باوجود دستورناصرالدین شاه ، ده خورشید کلاه خانم پس داده نشد ومشارالیه اندکی بعد ازپریشانی درقم جان سپرد .چندسال بعدکوچکترین دخترش نامه زیر رابه شاه نوشته درخواست مادررا تجدید کرده است :

ب: نامه دختر کلاه خانم به ناصرالدین شاه  

قربان خاکپای جواهرآسای مبارکت گردم

    اوقاتی که املاک مرحوم آصف الدوله رااولیای دولت حکم به ضیط فرمودند، کمینه جاریه صبیه مرحوم شاهزاده خورشیدکلاه خانم قریه واقعه دربلوک شهریار که ملک متصرفی مرحومه شاهزاده خانم والده کمینه جاریه بوده درجزء املاک ضبط شد .درمراجعت موکب مسعود همایون ازسفراصفهان که والده درقم بودند مراتب را بخاکپای مبارک عرض کردند دستخط مبارک مرحمت شد دردفترخانه مبارکه رسیدگی نمایند اگر ملک مال عمّه باشد رد نمایند بعداز صدورحکم دستخط مبارک قریب دو ماه بگذشت که مرحومه شاهزاده بجوار رحمت ایزدی پیوست .این کمینه هم طفل بوده درصدد عرض واستدعابرنیامد حال از مراحم عمیم خسروانه وازالطاف خاطر شاهانه مستدعی است ثانیا دستخط مبارک مرحمت شود که اولیای دولت رسیدگی نمایند وقباله جاتی که دردست است ملاحظه فرمایند هرگاه ازروی سندوثبت دفاتر معلوم شد که ملک ، ملک مرحومه شاهزاده بوده است وباشتباه جزء املاک ضبط شده است حکم استرداد فرمایند که از خاکپای مبارک مستدعی است که بمقتضای عدل وانصاف ملوکانه مرحمتی بفرمایندکه اولاد مرحوم شاهزاده هم از تصدق فرق مبارک لقمه نانی داشته باشند که آسوده خاطر بدعای دولت مشغول باشند

دربالای این عریضه هم چنین نوشته شده است : حکمی که از سابق دردست دارد بنظر نرسید 

ماخذ: دایره المعارف شهرستان شهریار ، شهریار درعصر قاجار ، مکاتبات (این مکاتبات واسناد حتما درارتباط با شهرستان شهریار بوده و درسیر تاریخی شهریار مورد بررسی قرار گرفته اند ).

(باز هم از لطف تمام عزیزانی که بذل محبت کرده اند ممنون وسپاسگزارم . درفرصت های بعدی انشاء الله اسنادی ازاین دست را دراختیارعلاقه مندان قرار خواهم داد . ازراهنمایی هایتان هم سپاسگزارم .ایام بکام

وقف نامه یک دانگ مشاع ازقریه رامین شهریار

خلاصه وقفنامه  فاطمه سلطان خانم دختر ظل السلطان علی شاه مورخ شوال ۱۲۸۴

فاطمه سلطان خانم دختر ظل السلطان على شاه يك دانگ مشاع از قريه رامين شهريار و يك دانگ مشاع از آسياب واقع در قصبه حضرت عبدالعظيم را وقف ابدى بر حضرت اباعبداللّه الحسين عليه السلام نموده اند كه منافع اين دو رقبه را صرف تعزيه دارى و ذكر مصيبت حضرت سيدالشهداء نمايند و توليت آن را در دوران حيات به خود و پس از مرگ به متولى حضرت عبدالعظيم ميرزا ابوالحسن و بعد از او به اولاد ذكور او نسلاً بعد نسل واگذار كرده است.

« بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمداللّه الواقف على الضماير والمطلع على السرائر و صلى اللّه على خير خلقه محمد و آله اشرف القبايل و العشاير و بعد باعث بر تحرير اين سطور شرعية القواعد ذكر و بيان آن است كه علياجاه خدارت و طهارت جايگاه عفت و عصمت دستگاه نوابه عليه عاليه شاهزاده حاجيه فاطمه سلطان خانم بنت مرحوم مغفور مبرور جنت مكان عليين آشيان حضرت اقدس ظل السلطان على شاه اعلى اللّه درجته فى فراديس الجنان در حالت صحت نفس و ثبات عقل و جواز تصرفات بالطوع والرغبة يك دانگ مشاع از قريه رامين واقعه در بلوك شهريار كه از بلوكات طهران است و يك دانگ مشاع از آسياب كه واقع است در قصبه متبركه شاهزاده عبدالعظيم عليه و على آبائه التكريم والتعظيم وقف ابدى و حبس مخلد سرمدى قربة الى اللّه و طلبا لمرضاته الخفى و الجلى نمود بر جناب سيد الشهدا حضرت اباعبداللّه الحسين روحنا و روح العالمين له الفدا كه به مرور ايام هر ساله آنچه منافعى كه از اين دو ملك مذكور حاصل مى شود در مصارف تعزيه دارى و ذكر مصيبت جناب سيدالشهدا عليه التحية والثناء خرج و صرف گردد و نصف ثواب آن را تفويض نمود بر روح پرفتوح اقدس والده مرحومه خود و نصف ديگر را براى خود كه در يوم لاينفع مال و لابنون عايد و دستگيرش شود و توليت اين دو ملك مرقومه مسطوره مزبوره مادام الحيوة به خود واقفه لنفسها مقرر داشته است و بعد از رسيدن اجل حتمى به ولد ارجمند سعادتمند خود كه سر كار متولى باشى آستانه مباركه حضرت شاهزاده عبدالعظيم عليه التحية والتكريم اعنى جناب مستطاب آقاميرزا ابوالحسن دام عزه و مجده بوده باشد مفوض نمودند و بعد به اولاد ذكورش بطنا بعد بطن و نسلاً بعد نسل و صيغه وقفيت اين دو ملك مذكور به قرارداد مسطور در ارض اقدس نجف اشرف جارى شده و قبض حاصل گرديده است وقفا صحيحا شرعيا فمن بدله بعد ماسمعه فانما اثمه على الذين يبدلونه و كان وقوع ذلك الوقف فى شهر شوال المكرّم من سنه ۱۲۸۴ محل مهر فاطمه سلطان »

دایره المعارف شهرستان شهریار ، احمدفرجی ، شهریاردرعصر فاجار ، وقف نامه ها  

« ضمن تشکرازابراز محبت دوستان وعلاقه مندان به تاریخ شهرستان شهریار که باارسال پیام هایشان خواستار ارائه اسناد بیشتری شدند.انشاءالله درفرصت های بعدی نمونه های بیشتری ازاسناد راجهت مطالعه همگی عزیزان قرارخواهم داد » .ایام بکام  

(قریه محمودآباد امروزه جزء شهرشاهدشهرشهرستان شهریار می باشد) 

« مصالحه آصف السلطنه درانتقال شش دانگ قریه مجمودآباد واقع دربلوک شهریار به مهرش منیر اعظم باشرایط ومال الصلح معین » 

سال: 1339(ق)-1296(ش) 

شماره ثبت وشند: 55869 

صفحه: 2صفحه 

منشاسند: اسنادآصف السلطنه 

منبع: دایره المعارف شهرستان شهریار-احمدفرجی

(لازم به یادآوری ست که این قریه امروزه درمجموعه شهرشاهدشهرشهرستان شهریارقراردارد )

* مصالحه میرزاعلی خان ناظم با میرزا علی تفرشی درواگذاری شش دانگ قریه درازه ازتوابع شهریاربا متعلقات آن به وی با شرایط ومال المصالحه معین » 

شماره ثبت وشند : 55727 

وضعیت نشر : 1316(ق) [ 1277ش) 

2صفحه 

منشا  سند:  بنیادشهیدتهران- آصف السلطنه  

منبع : دایره المعارف شهرستان شهریار-احمدفرجی

« فرمان محمدشاه قاجاربرتفویض واگذاری قریه عبدآباد وعبدالله خانی به تیول ابدی شیخ جعفر سلطان العلماء باتایید میرزا خان صدراعظم  

سال : 1326ق 

شماره ثبت وسند: 110324 

دو صفحه

منشاسند: دادستانی کل کشور ، حسام الدین خرمی آشتیانی 

کتابخانه ومرکز اسنادآستان قدس رضوی

توضیحات: عیدآباد یکی ازروستاهای شهرستان شهریار  

تیول : واگذاری زمین وملک به کسی ازطرف پادشاه که آن شخص ازطریق مالیات آن ملک برای خود درآمدی فراهم کند.

منبع : دایره المعارف شهرستان شهریار-احمدفرجی

امروز « پنج شنبه 18دی ماه 1393»همایش نکوداشت چهره ماندگار انقلاب ، دکتر موسی زرگر ، به پاس نیم قرن مجاهدت درعرصه های علمی ، سیاسی وفرهنگی وی با حضور مسئولین وچهره های فرهنگی و سیاسی کشور وشهرستان و به همت اعضای محترم شورای اسلامی وشهرداری صفادشت درسالن اجتماعات فرهنگسرای بعثت صفادشت به طرز باشکوهی برگزار گردید وامید است این اقدام شایسته به عنوان یک الگوی فرهنگی ، دردستور کار تمامی متولیان فرهنگی ومسئولان  شهرستان قرارگیرد . اگرچه این عزیزان با کوله باری از صداقت و تلاش ، از چنین نکوداشت هایی بی نیازند ، اما نسل امروز و فردای ما وجامعه ما نیازمند آشنایی و قدردانی از تلاشگرانی ست که درکوله بارشان چیزی جز صداقت وخدمت وعشق به خدا و اهل بیت و مردم  را نمی شود یافت واین نیاز ما برای آشنایی با این فرهنگ است .

« دكتر موسی زرگر، عضو هيئت علمي دانشـگاه علـوم پزشكـي تهـران و مدير گروه جراحي، متولد سال 1314 در محله حصارطهماسب بخش صفادشت (شهرستان ملارد) است. ايشان  از سال 1333 تا 1340 در دانشگاه علوم پزشكي تهران موفق به اخذ مدرك پزشكي عمومي شدند و از سال 1340 تا 1344 دوره جراحی راگذراندند .ازسال 1344تا 1347نیزفوق تخصص  جراحی قفس سینه رااز دانشگاه علوم پزشکی تهران اخذ نمودند

وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بادست خط حضرت امام (ره) به عنوان وزیر بهداری وبهزیستی دولت موقت انتخاب شدند و در دوره ی اول مجلس شورای اسلامی نمايندگی مردم شهرستان شهریار ودر  دوره دوم و پنجم نمایندگی مردم تهران را برعهده داشتند

از جمله سمت های دكترزرگر مي توان به ریاست  بخش جراحي  ورئيس بيمارستان موقوفه لولاگر( هلال احمر)- عضویت در هیئت رئيسه مجلس ،  دبير اتحاديه بين المجالس مجلس شوراي اسلامي، مشاوروزیربهداشت درمان و آموزش پزشکی ، نماینده ریاست جمهوری و وزیر بهداشت ودرمان و آموزش پزشکی درطرح وتوسعه پروژه سینا ، نماینده ریاست مجلس شورای اسلامی در شورای عالی سیاستگذاری ورسیدگی به اموربهداشت ودرمان ، مسئول برگزاری سمیناربین المللی پزشکی با حکم حضرت آیت الله خامنه ای ریاست جمهوروقت ، رئیس مرکز جراحی تروما و جراحي سينا، عضو هيئت امناء دانشگاه علوم پزشكي سمنان، رئيس بخش جراحي 4 بيمارستان سينا، نماينده رئيس دانشگاه در كميته ارتقا، مشاور وزير بهداشت و عضو هيئت مميزه دانشگاه علوم پزشكي تهران و...را نام برد.از او تالیفات ومقالات متعددی درمجلات داخلی و خارجی به چاپ رسیده است که ا زمیان آنها می توان به « علل منجر به فوت بیماران ترومایی در بررسی یکساله(72-71) اشاره کرد »(روابط عمومی دانشگاه علوم پزشگی وخدمات پزشکی درمانی تهران)

سایه اشان تا همیشه مستدام   

روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي  وخدمات پزشکی درمانی تهران

*دایره المعارف شهرستان شهریار ، احمدفرجی ، بخش اولین ها « اولین نماینده شهرستان شهریار در مجلس شورای اسلامی »

چهل روز گذشت

یک عمر عاشقانه و آزاده زیستم

چون سرفراز ولی ساده زیستم

هرگز خیال روز سفر از دلم نرفت

مثل مسافری وسط جاده زیستم

بدینوسیله برگزاری مراسم  چهلمین روزدرگذشت معلم وشاعر فرهیخته

استادحشمت الله اسحاقی

رابه اطلاع کلیه دوستان و آشنایان محترم می رسانیم

زمان : پنج شنبه 1/12/1392از ساعت 14الی15:30

مکان: شهریار-شهرجدیداندیشه- فازسه- مسجد جامع امام علی (ع)

پس از مراسم نیزراهی آرامگاهش واقع در امامزاده اسماعیل (ع) شهریار خواهیم شد .

چقدر روزها بی تو سخت می گذرند رفیق ....راستی می دانی امروز چندین چهارشنبه ی بی توست ؟!! قرار پنج شنبه هایمان که یادت نرفته است ؟!!

به روح بلند استاد حشمت الله اسحاقی

ناگهان در اتّفاقی ناگزیر

آسمان آغوش خود رابازکرد

یگ خبر آتش به جان باغ زد

مرد ی از جنس غزل پرواز کرد...

رفت در بارانی از اندوه و اشک

آنکه مردی از تبار عشق بود

مهربانی از نگاهش می چکید  

در دل ما ، شهریار عشق بود ...

آنکه عمری  با صداقت برده بود

روی دوش خویش -   بار عشق  - را

باورش سخت است ، می بردیم ما

روی دوش خویش  -  یار عشق  - را ...

رفتی امّا هیچ دانستی رفیق

سهم ما از بی تو ماندن درد شد ؟!

در تب سرمای ماه تلخ دی

بی تو رنگ واژه ها مان ، زرد شد ...؟!

بی خیال از ما گذشتی و رسید

فصل دلگیر  زمستان غزل

درهیاهوی غریب فصل کوچ  

ماند خالی بی تو میدان غزل. . .

حشمتم ! ای مرد ! ای جان غزل !

رفتی  امّا  ، مرگ پایان تو نیست

بر بلندای دل ما جای توست

سرو ، درسش تا ابد آزادگی ست

مــــــا را بجز خيالــت، فکــري دگــــر نباشد                                

در هيـــچ سر خــــيـــالي، زين خوبتر نباشد

کي شبــــــروان کويــت آرند ره به سويـــت                               

عکســـي ز شمـــع رويـــت، تا راهبر نباشد

مـــا با خيــــــال رويـــت، منزل در آب و ديده                              

کرديم تــــا کسي را، بر مــــا گــــــذر نباشد

هرگـــــز بدين طراوت، سرو و چـمن نرويــد                               

هرگز بدين حــلاوت، قنــد و شکــر نباشــــد

در کوي عشـــق باشد، جان را خطر اگر چه                  

جايي که عشــق باشد، جان را خطر نباشد

گر با تـــــو بر سرو زر، دارد کســـي نزاعي                              

مــن ترک ســـر بگويــــم، تا دردسر نباشــد

دانــم کــــه آه ما را، باشد بسي اثــرهــــــا                               

ليکن چه ســود وقتي، کز مـــا اثــــر نباشد؟

در خلوتي که عاشـق، بيند جمال جـــانــــان                               

بايــــد که در ميـــانه، غيـــــــر از نظــر نباشد

چشمت به غمزه هــــر دم،خون هزار عاشق                  

ريـــزد چنانـــکـه قطعـــــاً کس را خبــر نباشد

از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش             

آبـــي زند بر آتـــش، کان بي‌جگر نباشد

"سلمان ساوجي"

بی تو بودن را تمام شهر با من گریه کرد

دوست با من همصدا نالید، دشمن گریه کرد

جای جای بی تو بودن را در آن تنگ غروب

آسمانی ابر با بغضی سترون گریه کرد .

با هزاران آرزو یک مرد ، مردی پر غرور

مثل یک آلاله در فصل شکفتن گریه کرد

این خبر وقتی که در دنیای گل ها پخش شد

نسترن در گوشه ای افسرد و لادن گریه کرد ...(استادسلمانی)

باسلام

به اطلاع تمامی عزیزان می رسانم که به مناسبت سوگ جانگداز استاد حشمت الله اسحاقی - پدر شعر شهرستان شهریار - در این هفته مراسم زیر جهت بزرگداشت آن عزیز سفر کرده برگزار می گردد :

1-روزچهارشنبه : نهم بهمن ماه 1392-فرهنگسرای استاد شهریار شهرستان شهریار- ساعت 15/30دقیقه : این مراسم توسط هنرمندان انجمن موسیقی و شاعران انجمن ادبی شهریار برگزار می گردد 

از تمام عزیزان خصوصا شاعران عضو انجمن ادبی فرهنگ اندیشه دعوت می شود در این مراسم شرکت نمایند.

یادآوری:

با توجه به برگزاری مراسم یادبود استاد درفرهنگسرای استاد شهریار ، صرفا روز چهارشنبه ی این هفته  (نهم بهمن) جلسه انجمن ادبی فرهنگ اندیشه به علت حضور دراین مراسم  تشکیل نخواهد شد و از چهارشنبه 16بهمن جلسات هفتگی  برگزار خواهد شد. لطفا دوستان اطلاع رسانی کنند.

همایش شعر « یاد یار » در سوگ استاد حشمت الله اسحاقی

همایش شعر « یاد یار» انجمن ادبی فرهنگ اندیشه  در سوگ استاد حشمت الله اسحاقی  روز چهارشنبه از ساعت 30/15دقیقه الی 30/19دوّم بهمن در مجتمع فرهنگی –هنری امام علی (ع) فاز سه شهراندیشه با حضور همسر گرانقدر استاد حشمت الله اسحاقی و فرزندان وی ،  ریاست محترم اداره فرهنگ وارشاد  اسلامی شهرستان شهریاربرادر عرب نزاد  وهمکارانشان ، شهردار و اعضای محترم شورای اسلامی شهر اندیشه ، هیات امنای انجمن ادبی فرهنگ اندیشه احمدفرجی ، امید نقوی و پروانه عزیزی و شاعران شهرستان شهریار و عضو انجمن ادبی فرهنگ اندیشه ، استاد مصطفی شاداب فر رئیس انجمن موسیقی شهرستان  ، مدیریت وکارکنان مجتمع فرهنگی-هنر یامام علی (ع) و جمع کثیری ازعلاقه مندان با تلاوتی از آیات کلام الله مجید آغاز شد .

این همایش با تفالی به دیوان حافظ شیرازی توسّط سرکارخا نم نرگس اسحاقی آغاز و در ادامه سرکارخانم فیروز آبادی به  قرائت مقاله ای در سوگ استاد پرداختند و آقایان محسن تاجیک ، حکیم پور ، فرامرز دستنبو ، علی طاهری ، امیر محبوب ، مظفّرقربانی ، مهیار پیشانی دار ، فرامرز زغفرانیه ، امید نقوی ، حسین تقوی ، استاد فرهنگ رزّاقی ، عباس عابد ، محمّد زرگر ، میخوش ولی زاده ، احسان قدیمی ، و خانم ها اشرف السّادات حسینی ، پروانه عزیزی ، سیّد معصومه اجاق ، پرستو جعفری ، مهساتوکّلی ، مهتا پناه ، صدف درخشان ، پدیده شجاعی ، اسکندری ، الهام خوشدل ، به قرائت اشعاری در سوگ استاد پرداختند .

از برنامه های جنبی این همایش آواز خوانی برادر داوود  بوربور ، شکر ی ، طاهری ، داوود بختیاری و باقری و همچنین پخش کلیپی از زندگی استاد حشمت الله اسحاقی بود   .

از مسائل طرح شده در این همایش :

1-در این همایش مقرّر گردید با مشارکت خانواده ی استاد و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شهریار جایزه ادبی «  استاد حشمت الله اسحاقی » برنامه ریزی و پیگیری های لازم در مورد اجرایی کردن آن صورت پذیرد .

2-بنا به گفته جناب آقای ساحل گزین ریاست  محترم شورای  اسلامی شهراندیشه نامگذاری یک مرکز فرهنگی در شهر اندیشه  به نام استاد حشمت الله اسحاقی در برنامه کار شوراوشهرداری قرار خواهد گرفت .

3-  شاعران عضو انجمن ادبی صفادشت مجلس یادبود ی به یاد استاد روز سه شنبه هشتم بهمن از ساعت 30/15در فرهنگسرای بعثت صفادشت برگزار خواهند کرد که دراین همایش از تمامی شاعران جهت شرکت در این مراسم  دعوت به عمل آمد .

4-با توجّه به برگزاری جشنواره شعر دفاع مقدّس توسط دفتر حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس جنوب غرب استان تهران ، از تمامی شاعران حاضر در همایش دعوت شد تا با ارسال اثر در این جشنواره شرکت نمایند.

شب شعر « یادیار» در فراق استاد حشمت الله اسحاقی

روز چهارشنبه دوم بهمن 1392

ساعت 15/30لغایت 17

مجتمع فرهنگی-هنری امام علی (ع) -فاز سه شهر اندیشه

با حضور شاعران شهرستان شهریار و انجمن ادبی فرهنگ اندیشه

همه علاقه مندان می توانند در این همایش شعری شرکت نمایند. خاک پایتان توتیای چشم ما

درسوگ استاد حشمت الله اسحاقی

ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود

وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

 امروز برروی دوش شهر مردی تشییع می شد که آمیزه ای از عشق بود وغزل ، مهربانی  و صمیمیت ، بی ریایی وبی ادعایی ، مردی از تبارشعر وشور ونور وعشق ، از سلاله ی هرچه مهربانی ، او دامن کشان می رفت و مابرغربت وتنهایی خویش می گریستیم ، او درخاک به آرامشی ابدی رسید و ما در حسرتی ابدی ماندیم .

      امروز برروی دوش شهر مردی تشییع می شد که دلبسته ی شعر بود نه نان ، نه برلبش شکایتی و نه بر دلش رنگ کدورتی ، سلامش آراممان می کرد و کلامش امیدمان می بخشید ، دست هامان را می گرفت تا مسافر واژه ها به سلامت  به سرمقصد  برسد ، چراغ شعر را روشن کرده بود تا از سیاهی و تاریکی هراسی به دل راه ندهیم ، می خندید تا ماسراغی از درد نگیریم ، نگاهش گرممان می کرد تا به سرما نیندیشیم ، دلش که می گرفت حالمان را می پرسید تا احساس تنهایی نکنیم ، دلمان که می گرفت ما را به مهمانی غزل می برد  ، تشنه مان که می شد با جامی از غزل حافظ سیرابمان می کرد ، اشکمان را که می دید با ما همنوا می شد و خنده هامان را که می دید لبخند می زد ...  

هیچ چیز نباید اتفاقی باشد ، امروز چهارشنبه بود و چهارشنبه ها همیشه در زلال چشمه سار بودن او شعر را نفس می کشیدیم وبوی شعر ، ما را برای ساعتی هم که شده از غبار آسمان دود آلود زمان رها می کرد و چهارشنبه ها همیشه چهارشنبه شعر بود و شعر بود وشعر ، واین اولین چهارشنبه ای بود که  هوای کلاس نمناک بود و بارانی ، بغض بود واشک و دلتنگی ، وچقدر انتظارکشیدیم بیایی و نیامدی ..  

امشب هوای شهر چقدر نفس گیر است ،  امشب چقدر واژه ها سرد وملولند ، امشب چقدر لحظه ها ساکت وخموشند ، امشب همه ی آتشکده های غزل بی تو خاموشند و همه ی کنکره های دل در بهتی شبانه به مهمانی آسمانی ابری دعوت شده اند ، دل بهانه ای می جوید تا سر بر دیوار دلتنگی گذاشته و بغض خود را های های فریاد کند ، چقدر باورش سخت است که باید از امشب در شهری نفس بکشیم که تو در خاکش لب فرو بسته ای و بی خیال از سوز و سرمای دل به مهمانی خدا رفته ای ، از امشب باید باور کنیم دیگر کسی شب ها حال ما را برای شنیدن غزلی تازه ، نمی پرسد ...