۱-سروده ای از استاد امید نقوی
از تو بوی عشق دازد لحظه های عاشقی
در شب سجاده ها ، سوز دعای عاشقی
می بری تا ساحل آرام باورهای سرخ
کشتی ایمان ما را ، ناخدای عاشقی
دل به شوقت می زند پر تا فرات تشنگی
چون کبوترهای عاشق ، در هوای عاشقی
تشنه از هستی گذشتن اتفاقی ساده نیست
تا نگردی مست از جام ولای عاشقی
رسم مردان خدا این است در آیین عشق
جان سپردن با لبی عطشان به پای عاشقی
می نشینم در کنار درد ، تا ظهر عطش
تا بخوانم نکته ها از آشنای عاشقی
زندگی یک جرعه از جام خدا نوشیدن است
این بود رمز بقا در کربلای عاشقی