دو شعر به یاد استاد از پروانه عزیزی

1

هوای بی تو برایم چقدر سنگین است

جهان بدون صدایت همیشه غمگین است


غزل غزل به مزارت ترانه نالیدم

کنار سنگ مزارت ببین غزلچین است


هوای لحظه‌ی ما را همیشه داشته‌ای

هرآنچه خاطره داریم با تو، شیرین است


بدون تو همه‌ی روزها زمستانی است

‌بهار هم که بیاید به چهره‌اش چین است


چگونه شرم نکرد از نگاهت و بلعید-

تو را زمین،که بد‌اندیشه و بدآئین است

***

به نامت از دو جهان آسمان فرستادند

قبول کن که تو سهمت هزار چندین است


قبول کردی و رفتی، جهان سرای تو نیست

سزای انجمنت مهر و ماه و پروین است


قبول کردی از این خاک تیره دل کندی

- که بی‌تو ماندن در آن شبیه نفرین است!-


سفر بخیر...، دلت خوش...، بدون ما رفتی

بخند و باز بگو: «رسم معرفت این است؟»


2

ای نرگس تو طعنه به گلهای دو عالم

در مریم تو پاکی ذاتیست چو مریم

تو جایگهت هم‌سر ناهید بلند است

در باور ما زنده‌ای ای غبطه‌ی آدم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد