روز شعر وادب

روز شعر و ادب بر تمامی شاعران دوست داشتنی سرزمینم مبارک . 

روزشعرو ادب براستادان گرانقدر و اهل ذوق انجمن ادبی فرهنگ اندیشه ، دکترامیدنقوی ، سرکارخانم پروانه عزیزی ، سرکارخانم خوش برش و سرکارخانم امینی راد که  با مهربانی و ازسر لطف ،  محضرشان سراسر لطف است و مهربانی  و عشق  و  کلاس درسشان ، بارانی از شعر وشعور و نور است و در عصر ی چنین  بی سروسامان ، عاشقانه دغدغه ی  توسعه  ی  ادب دارند و همچنین  شاعران گرانقدر و علاقه مندانی که حضورشان زینت بخش تمام  کلاس های ادبی  وانجمن ادبی ماست . از شوق ارادت بر غبارپای همه عزیزان بوسه می زنم و برایتان ایامی خوش آرزو دارم . 

بااحترام وادب - احمدفرجی- مدیر انجمن ادبی فرهنگ اندیشه

نظرات 3 + ارسال نظر

شهری نه آنچنانی، دنیای رنگ – رنگ است/
یک جاش مثل اتریش، یک جای آن، موزامبیک/
از صبح کاذب این جا هرکس دوان دوان است/
تا...تاری ِ شب تار ، در دور باطلی لیک/
با دوست دختر خود بعضی چقدر مشغول!/
با قلبِ دستِ چندم در قالب رمانتیک/
خیلی خوشم می آید از شهرک طلایی/
بعدش سرآسیاب و بعدش سه راه مارلیک/
من که امیدوارم فردای بهتری را/
خورشید می زند در، ای شام سرد تاریک!/
کاری زیاد باید، آن گونه که بشاید/
از دست ما برآید، همّت چو هست نزدیک .//

سراینده: محمدعلی رضاپور
دبیر زبان انگلیسی مدارس ملارد، اندیشه و شهریار

سلام و خداقوت،
شعر ثبت شده در نظرگاه کناری، ادامه ی غزلی ست که در نطرگاه پست دیگر شما آورده شده است.
وبلاگ ادبی کتاب (های) مهدی(محمدعلی رضاپور)،
شمارا به دیداری از این وبلاگ فرامی خواند.

حبیب 1394/12/06 ساعت 15:41

با سلام خدمت شما دوست عزیز و مهربانم خوشحال میشم به وب بنده هم سر بزنید
و در صورت تمایل تبادل لینک کنیم ممنونم از حضور شما

http://notebook1367.mihanblog.com/

بازی های کودکانه ام سرشار از تنهای بود
از خانه ازعشق از فاصله ها تنهای تنها
چند تار پیانو میزنم به یاد روزهای کودکی
به یاد روزهای حوض مادربزرگ
به یاد عینک تا شده پدر لای طاقچه
به یاد شبهای که زیر گذر بالشت های
جوانی شدم با گریه های تا شده
به یاد نامه های خیس زرد
به یاد شمدونی پدربزرگ
به یاد شیشه عطرجانماز مادر
به یاد تو
به یاد خستگی های که حال گذر زمانم با نوشته های نثر گونه میگذرد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد