کتاب مجموعه ی اشعار زنده یاد استاد حشمت الله اسحاقی.
عشق را شناختم
من همیشه عاشقم
هستم وهمیشه بوده ام
من همیشه عاشقانه عشق را ستوده ام
از گذشته ها ، از زمان کودکی
آن زمان که گونه های کودکانه ام
زیر شعله های سرخرنگ تب
رنگ خون گرفته بود
اشک گرم مادرم به روی گونه ام دوید
عشق را شناختم
++++
هرغروب آفتاب
پای تاسر انتظار
خیره می شدم به چارچوب در
تا نوازشم کند ، نگه پرمحبت پدر
او پس از دمیدن ستاره ها در آسمان
خسته از تلاش بی امان
بادودست پینه بسته می رسید
عشق را شناختم
++++
اززمان مدرسه
آن زمان که دختری به روی جلددفترم
عکس قلب تیر خورده ای کشید
عشق را شناختم
++++
دربهار
فصل گل
آن زمان که بلبلی زفرط اشتیاق
در میان باغچه ، دم به دم سرود خوان
نغمه های عاشقانه می سرود وگنگ ومات
روی شاخه های پر شکوفه می پرید
عشق را شناختم
+++
من همیشه عاشقم
هستم وهمیشه بوده ام
من همیشه عاشقانه عشق را سروده ام
+++
من همیشه در تمام سال های عمر
درتمام فصل های سال
درتمام ماه های فصل
درتمام هفته های ماه
درتمام روزهای هفته
درتمام لحظه ها
عاشقانه عشق را ستوده ام
++++
من نه اینکه تازه طعم گرم عشق را چشیده ام
بلکه با همای تیزبال عشق
تا فراز قله های آرزو پریده ام
بلکه در هوای زندگی
تاسراب عاشقی دویده ام
+++
هرکجا که در میان محفلی نشسته ام
هرزمان که با رفیق و یار همدلی نشسته ام
من همیشه ، هرکجا ، به هر کسی رسیده ام:
یا سرود عاشقانه ای سروده ام
یا نوای عاشقانه ای شنیده ام
+++
من همیشه عاشقم ، هستم و همیشه بوده ام
من نه اینکه تازه طعم گرم عشق را چشیده ام
من همیشه عاشقانه عشق را ستوده ام